روزنامه بهار: روزهای اخیر و هر چه به اعلام اعضای کابینه نزدیک و نزدیکتر میشویم سخن از ضرورت حضور وزرای زن در کابینه دوازدهم بیشتر و بیشتر میشود و آن طور که از شنیدهها بر میآید به موازات افزایش درخواستها برای حضور زنان در کابینه در قامت وزیر این احتمال کمتر و کمتر میشود و برخی نمایندگان مجلس از منتفی شدن حضور وزیر زن در کابینه دوازدهم خبر داده اند.برخی در برابر چنین درخواست هایی بر این نکته تاکید میکنند که آن چه واجد اهمیت است شایستگی و کارآمدی همکاران رئیس جمهور در دولت است نه جنسیت آن ها. این نکته سخن درستی است اما آیا به واقع در بین نیمی از جمعیت کشور حتی یک نفر هم پیدا نمیشود که شایستگی قرار گرفتن در جایگاه وزارت را داشته باشد؟! گروهی دیگر در برابر این موضوع بر این نکته تاکید میکنند که رئیس جمهور روحانی شخصا تمایل به حضور زنان به عنوان وزیر دولت دوازدهم دارد اما برخی محدودیتها و دیدگاههای دیگرانی همچون علمای حوزه علمیه و برخی فشارها سبب آن میشود که از چنین اقدامی سر باز زند. اگر بخواهیم صریح باشیم میتوان گفت که این مسئله نوعی توجیه کردن عدم انتخاب زنان به عنوان وزیر است.هنوز سالهای زیادی از دورانی که رئیس جمهور وقت یک زن را به عنوان وزیر بهداشت برگزید نگذشته است و میتوان گفت این موضوع اگر «تابو» هم بوده باشد پیشتر از اینها با هر نیت و هدفی شکسته شده بود. از همین رو دیگر ارتباط دادن عدم تحقق این امر با محدودیتها و فشارهایی خارج از دولت قابل قبول نیست و به نظر میرسد که بهتر آن باشد که آقای رئیس جمهور در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به همکاری با وزرای زن ندارند به صراحت آن را با جامعه در میان گذاشته و مسوولیت آن را برعهده بگیرند. و سومین واکنش به شنیدهها درباره عدم حضور زنان در کابینه به افرادی بازمی گردد که اهل افراط اند. برخی شان در این سو و برخی هم از سوی مقابل با طعنه و کنایه به مخاطبانشان چنین وانمود میکنند که گویا دولت روحانی نسبت به گذشتگان توجه کمتری به حضور زنان در عرصه مدیریتی داشته است و با مبنا قرار دادن عدم حضور زنان در جایگاه وزارت سعی در تبلیغ بی توجهی دولت اعتدال به زنان دارند. همانقدر که بی توجهی به حضور زنان شایسته در برخی وزارت خانهها و عدم معرفی آنان به عنوان وزیر شایسته ملامت است این قضاوت غیرمنصفانه هم ناپسند است. با نگاهی به کارنامه دولت در این حوزه شاهد کلکسیونی از اولینها هستیم که نشانگر خط شکن بودن دولت در این حوزه و عبور مسوولان دولتی از بسیاری از خطوط قرمز موهوم است؛ اولین سخنگوی زن در وزارت امور خارجه، اولین سفیر زن، اولین رئیس فدراسیون زن، اولین مدیرعامل هواپیمایی زن و. . . همه و همه نشانگر آن است که روحانی و همراهانش به این نکته توجه کافی دارند که نمیتوان و نباید از توانمندیهای این بخش از جامعه غفلت کرد و اتفاقا انتظارات ایجاد شده برای حضور زنان در وزراتخانهها هم ناشی از همین عملکرد است که شایسته است به چنین انتظارات به حقی پاسخی منطقی داده شود.